یونان سراسر شور نه به کاپیتالیسم !
پدرام نواندیش
بورژوازی در یونان برای بار دیگر آزموده ای را دگربار آزمود تا همانطور که در خیابانها از سوی مردم معترض روبرو بود، در پای صندوق های رای نیز علیرغم به میدان فرستادن تمام جناح های راست و چپش، نه بزرگی از سوی بخش اعظم طبقه کارگر یونان دریافت دارد. در انتخابات طبقه کارگر یونان به طور واقعی نه بزرگ خود را به تمام جناح های بورژوازی علیرغم تفاوت های ظاهری شان اعلام داشت تا بورژوازی را بيش از پيش در بحران فرو برد. بحران در يونان عميق ميشود و سوالات بزرگتر در مقابل طبقه حاکم و همينطور کارگران و توده معترضى قرار ميگيرد که ديگر اين اوضاع را نميتوانند به صورت کنونى اش ادامه دهند. احزابى سقوط ميکنند و احزابى جلو مى آيند اما اوضاع واقعى فقر و بيکارى و بحران اقتصادى هر روز بدتر از ديروز ميشود.
این که چرا چرخهای دمکراسی های بورژوازی و از آن جمله در یونان به گل نشسته است، اینکه چرا بحران اقتصادی رفته رفته به یک بحران سیاسی عظیم که بی تردید سایر دولتهای بورژوازی در اروپا را نیز به کام خود خواهد کشید- که همینک نشانه های آشکار آن در کشورهای هلند، فرانسه، ایتالیا و آلمان و غيره قابل مشاهده است- را بايد در تعميق بحران سرمايه دارى و ناتوانى بورژوازی برای برون رفت از بحران جستجو نمود .بورژوازی و جناحهایش٬ چه آنان که همانند رژیم اسلامی در ایران به ضرب سرکوب و اختناق عریان حکم میرانند و چه آنان که با دمکراسی و حقوق بشر عنان ماشین سرکوب طبقاتی را در دست دارند، نشان داده اند که راه حل آنان برای برون رفت از بحران مبتنی بر تحمیل فقر و فلاکت بیشتر طبقه کارگر و توده های کارکن در این جوامع است.
انتخابات در يونان انتخاباتى معمولى نبود بلکه اعلام نه به بورژوازى و طرفداران رياضت اقتصادى بود. اين سيستم بى اعتباريش قبلتر در خيابانها اعلام شده بود و ضرورى بود به طرق خود بورژوازى هم يعنى انتخابات به دنيا اعلام شود. این کاملا قابل پیش بینی بود که طبقه کارگر یونان در مقابل چنین انتخاباتی می بایست از زندگی انسانی خودش دفاع کند که در صورت راه یابی دشمنان طبقه کارگر به پارلمان یونان و تداوم سياستهاى گذشته٬ رای به نابودی هرچه وسیعتر خودش داده بود. به این دلیل آشکار طبقه کارگر یونان در انتخابات پارلمانی روز یکشنبه این توهم بزرگ را درهم شکست و همانگونه که بی اعتمادی اش را به تمام راه حل های اقتصادی بورژوازی نشان داده بود و همواره کف خیابانهای یونان را شبانه روز از آن خود کرده است، اينبار با راى نه احزاب اصلى چپ و راست بورژوازى را عملا زمين کوبيد.
تاکنون بورژوازی ریاکارانه توده ها را به پای صندوق های راى میکشاند و هر بار یکی از جناحهایش را مجرى سياست سرکوب طبقاتى میکرد. اما در متن بحران عمیق اقتصادی دنیای سرمایه داری این حناء بورژوازی نيز رنگ باخته است. سيستم دمکراسى همراه با اقتصاد سرمايه دارى دچار بحران ميشود و سیر تاکنونی رویداد ها در کشورهای گوناگون نشان داده است که دمکراسی فقط عنوانی برای سرپوش گذاردن بر غارتگری و جنایتکاری بورژوازی بوده است. در چنين شرايطى سوال اينست که آیا طبقه کارگر یونان که اکنون بورژوازی را در فرایند دست بدست شدن قدرت سیاسی اش ناکام گذارده است خواهد توانست این روند را تعمیق بخشیده و قدرت سیاسی را از آن خود کند؟
به نظر پاسخ این سئوال را بایستی در چگونگی راه حل و سياست و برخورد پیشروان طبقه کارگر یونان به بحران کنونى و مسئله قدرت سیاسی جستجو کرد. بحران کنونى در يونان و فضاى راديکالى که ايجاد شده است زمينه عينى عروج یک آلترناتیو سوسیالیستی را بيش از هر زمان فراهم کرده است. تمام مسئله در گرو اينست که آيا طبقه کارگر و مردم یونان در تقابل با انواع سياستهاى اعمال فقر و رياضت کشى میتوانند خود را از فلاکت سرمایه داری برهانند؟
7 می 2012